لشت
لغت نامه دهخدا
لشت. [ ل ُ ] ( ص ) قوی و استوار. ( از مجعولات شعوری ) و ظاهراً مصحف لست باشد.
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
است با کسره در گویش دشتی در بوشهر هم به نوعی خرما میگویند.
یک گونه خرما هست
یک گونه خرما هست
دنبال معنای لِشت بودم ولی پیدا نکردم
در زبانِ لاری اصطلاحی داریم به عنوانِ وَگَه و لِشت یعنی خیلی زود
بیشتر به عنوانِ صبح زود استفاده میکنیم.
لَشت هم نوعی خرماست و تا جایی که اطلاع دارم این مدل درخت نخل رشد طولیِ سریعی داره و به همین خاطر در ضرب و المثل ها ازش استفاده میکنیم. مثلا میگیم فلانی چِنِ لشت پُهن وابو
... [مشاهده متن کامل]
یعنی خورده زمین و عاجز شده
در زبانِ لاری اصطلاحی داریم به عنوانِ وَگَه و لِشت یعنی خیلی زود
بیشتر به عنوانِ صبح زود استفاده میکنیم.
لَشت هم نوعی خرماست و تا جایی که اطلاع دارم این مدل درخت نخل رشد طولیِ سریعی داره و به همین خاطر در ضرب و المثل ها ازش استفاده میکنیم. مثلا میگیم فلانی چِنِ لشت پُهن وابو
... [مشاهده متن کامل]
یعنی خورده زمین و عاجز شده
بز ماده
در زبان لری بختیاری به معنی
گوشه ، لبه قالی.
Losht
گوشه ، لبه قالی.