لشت

لغت نامه دهخدا

لشت. [ ل َ ] ( اِ ) پنجه عروس و آن نوعی از خرماست. ( در جیرفت ).

لشت. [ ل ُ ] ( ص ) قوی و استوار. ( از مجعولات شعوری ) و ظاهراً مصحف لست باشد.

فرهنگ فارسی

قوی و استوار

گویش مازنی

/leesht/ دربی که از شاخه های نازک درخت ساخته شده باشد & طنابی از ساقه ی مو برای کشیدن چوب یا حیوان مرده - قلاده ی گردن سگ که از سرشاخه ی درخت ساخته شود ۳خیس عرق

واژه نامه بختیاریکا

( لُشت (لش) ) لنگر

پیشنهاد کاربران

است با کسره در گویش دشتی در بوشهر هم به نوعی خرما میگویند.
یک گونه خرما هست
دنبال معنای لِشت بودم ولی پیدا نکردم
در زبانِ لاری اصطلاحی داریم به عنوانِ وَگَه و لِشت یعنی خیلی زود
بیشتر به عنوانِ صبح زود استفاده میکنیم.
لَشت هم نوعی خرماست و تا جایی که اطلاع دارم این مدل درخت نخل رشد طولیِ سریعی داره و به همین خاطر در ضرب و المثل ها ازش استفاده میکنیم. مثلا میگیم فلانی چِنِ لشت پُهن وابو
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی خورده زمین و عاجز شده

بز ماده
در زبان لری بختیاری به معنی
گوشه ، لبه قالی.
Losht

بپرس