لستن. [ ل ِ ت َ ] ( مص ) لیسیدن : لستند آستانت بزرگان و مهتران چون یوز پیر گشته به لب کاسه پنیر.سوزنی ( از آنندراج ).
( مصدر ) لیسیدن : توضیح شاهدی که برای لشتن درستون دوم همین صفحه آمده در آنندراج و لغت نامه برای لستن هم ضبط شده .