لسان العصفور

لغت نامه دهخدا

لسان العصفور. [ ل ِنُل ْ ع ُ ] ( ع اِ مرکب ) برگ زیتون هندی. طالیسفر. ( از بحر الجواهر ). رجوع به گنجشک زوان و زبان گنجشک شود. ضریر انطاکی در تذکره آرد: ثمرالدردار عراجین کالحبة الخضراء الا فی الاستطالة کان غلفه ورق الزیتون الملفوف داخلها الثمرة الی صفرة و سواد و حدة یقع فی التراکیب الکبار و یجنی فی الخریف قرب المیزان و تبقی قوّته عشر سنین و هو حارّ یابس فی الثالثة یسکن الریاح الغلیظة والمغص و اوجاع الجنب والظهر والرحم و یدر و فرزجة منه مع الزعفران و العسل و بعد الطهرتعین علی الحمل مجرب و هو یهیج الباه و یصدع المحرور و تصلحه الکزبرة و شربته ثلاثة و بدله مثله نصف کبابة.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گنجسک
برگ زیتون هندی . طالیسفر

پیشنهاد کاربران

لسان العصفور دانه جو هست که پوستش کنده شده و با تفت دادنش در غذاهای مختلفی استفاده میشود، غذایی بنام ریزوتو ازاین حبه یا دانه درست میشود، در ایتالیایی به این دانه ی جو پوست کنده اَرِزو گفته میشود. از نودل جو در آشپزخانه ترکی و عربی سوپ و دمپختکهای خوشمزه ای درست میشه و بسیار مقوی هست . .

بپرس