دیکشنری
مترجم
بپرس
لزیق
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
لزیق. [ ل َ ] ( ع ص ) متصل. ملازق. هو لزیقی ؛ ای بجنبی. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها