لذم

لغت نامه دهخدا

لذم. [ ل َ ذَ ] ( ع مص ) به شگفت آوردن. || بوسه دادن. || لازم گرفتن جای را. ( منتهی الارب ). جایی مقام کردن. ( تاج المصادر ).

لذم. [ ل َ ذِ ] ( ع ص ) حریص. ( المرصع ص 56 ).

فرهنگ فارسی

مرد خانه نشین که به سفر نرود

پیشنهاد کاربران

بپرس