لذت بخش

/lezzatbaxS/

مترادف لذت بخش: حظآور، دلپذیر، دلچسب، مسرت بخش، مسرت زا

متضاد لذت بخش: المناک

معنی انگلیسی:
delicious, delightful, enjoyable, pleasurable, pleasure, pleasureful, delectable, jolly, lovely, sensuous, sweet

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنچه تولید لذت و خوشی کند مسرت بخش : گردش در باغ لذت بخش است . ۲- مزه دهنده .

مترادف ها

pleasurable (صفت)
عیاش، فرح بخش، لذیذ، لذت بخش، مغتنم

delightful (صفت)
دلپذیر، لذت بخش، دلپسند، دلفروز، خوشی اور

enjoyable (صفت)
لذت بخش، لذت بردنی

felicific (صفت)
خوشحال، لذت بخش، خوشی اور، خوش قدم

فارسی به عربی

مبهج , ممتع

پیشنهاد کاربران

مزه دار
آرامش بخش
مکیف ( مُ کَ یِّ ) [ ع . ] ( اِفا. ) آنچه کیفیت و حالتی پدید بیآورد، لذت بخش ؛ کیف آور.
لذت گستر. [ ل َذْ ذَ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) لذت بخش : مغز خود از مرتبه ٔ خوش برتر است برتر است از خوش که لذت گستر است . مولوی .
کاش داخل جمله مثال می زدید که بهتر متوجه شویم
این دو واژه عربی ـ پارسی است و پارسی آن این واژه هاست: نانداک nãndãk ناندا= لذت از سنسکریت: نَندَ + پسوند پهلوی اک که هم اسم فاعل و هم صفت فاعلی می سازد ) ، رامادا ( اوستایی ) ( نگاه کنید به لذیذ )

بپرس