لدنی


معنی انگلیسی:
divine, theological, mystical

لغت نامه دهخدا

لدنی. [ ل َ دُن ْ نی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به لدُن. فطری. جبلی. آنچه کسی را بدون سعی او و کوشش غیر، محض بفضل خویش از نزد خود حق تعالی عطا فرموده باشد یا بدون تعلیم غیر از نزد طبیعت ذهن او باشد و این منسوب است به لدن که به معنی نزد است. ( غیاث ) ( آنندراج ).
- علم لدنی ؛ علم که بنده را افتد بی واسطه ای و تنها به الهام خدای تعالی باشد :
دل گفت مرا علم لدنی هوس است
تعلیمم کن اگر ترا دسترس است.
خیام.
وخضر که موسی را علم لدنی خواست آموخت امام بود. ( جهانگشای جوینی ). وقوف عددی اول مرتبه علم لدنی است. ( انیس الطالبین ص 63 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به لدن فطری جبلی . یا علم لدنی . دانشی که شخص بدون رنج تعلم و بالهام الهی دریابد : دل گفت مرا علم لدنی هوس است تعلیمم کن اگر ترا دسترس است . ( خیام لغ. ) توضیح ماخوذ از آی. ۶۴ سور. کهف : و علمناه من لدنا علما . ( و آموختیم او را از نزد خود دانشی ) .

فرهنگ معین

(لَ دُ نُِ ی ) [ ع . ] (اِ. ) فطری ، ذاتی .

فرهنگ عمید

جبلی، فطری.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَّدُنِّی: نزد من - سوی من
معنی بَلَغْتَ: رسیدی(در جمله "قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّی عُذْراً ":از جانب من به عذر قابل قبولی رسیده ای )
ریشه کلمه:
لدن (۱۸ بار)
ن (۲۳۵ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

پیشنهاد کاربران

لَدون ( ladun ) در اصل و ریشه از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده : پیشوند لا در زبان عربی نشانه نفی و پسوند دون در زبان فارسی دارای دو معنا بوده و می باشد یکی پست یا پائین و دیگری دان یا دانش . لذا لادون
...
[مشاهده متن کامل]
یعنی نه پست و پائین بلکه بالا یا بلند مرتبه و لادان به معنای نادان یا فاقد دانش. این کلمه در قدیم و حتا امروز به انسان هایی اطلاق میشده و میشود که در ظاهر ناچیز و ناتوان و فقیر و درویش اند، اما در باطن رفیع، والا مقام و بلند مرتبه. بعضی افراد انسانی در زمان های گذشته و حال و آینده یافت میشده و میشوند که دارای سواد خواندن و نوشتن نبوده و نمی باشند، اما حقایقی را می بینند و می فهمند و درک میکنند که هزار و یک دانا و تحصیل کرده از روئیت و فهم و درک آن حقایق عاجز اند. چنین انسان هائی را هم گاهی اوقات اُمی می نامیده اند. به قول معروف اگر خدا بخواهد و انسانی را دوست داشته باشد، اورا از علم غیب خود با نصیب یا برخوردار می نماید. در زبان فارسی یک ضرب المثل هم به شکل معکوس زیر داریم : اگر یک نادان یک سنگی را به چاه اندازد، صد و یک دانا از بیرون آوردن آن سنگ عاجز یا ناتوان خواهند بود. از دیدگاه فردی من، انبیاء و اولیاء باستانی همان نادانی بوده اند که سنگ های وزین یا سنگین وحیانی یا ریگ های سحری و جادوئی را چنان به چاه های مختلف انداخته اند که تاکنون توسط هیچ دانایانی از آن چاه ها بیرون کشیده نشده اند منجمله سنگ اعجاز و شگفتی در در ته چاه آتئیستی. خدای حقیقی و واقعی نه تنها صاحب یا مالک حکمت و دانش و قدرت و خود آگاهی و آگاهی مطلق بلکه خود آنها هم می باشد. نه فقط صاحب یا مالک عوالم غیب و شهود، امر و خلق، ملک و ملکوت بلکه خود آنها هم بر رویهم هست. نه تنها لازمان و لامکان بلکه به یک سهم مساوی هم بیزمان و بیمکان و هم بازمان و بامکان بر رویهم هم مطلق و هم نسبی هم می باشد. در عین حال هم ساکن و ثابت و هم متحرک و متغیر. هم واجب الوجود و علت کل و هم ممکن الوجود و معلول کل هردو منطبق بر هم و یکی، واحد و یگانه. هم اول و هم وسط و هم آخر، هم ظاهر و هم باطن همه چیز و همه کس. خدای حقیقی و واقعی و بی نیاز مطلق هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار. گاهی اوقات احساسم بر این است که گویا خدا خواسته و منِ لادون را دوست داشته و لذا اندکی از علم غیب خود را نصیب من حقیر و درویش و ناتوان نموده. این خدای حقیقی و واقعی در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار دارای هفت جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست.

علم ذاتی ( نه اکتسابی )
دل گفت مرا علم لدونی هوس است
تعلیمم ده اگر تو را دسترس است
گفتم که �الف� گفت دگر هیچ مگو
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
نام طایفه ی ما لدنی ( لدونی ) لر بختیاری
بنام خدا
باسلام، علم خدادادی را علم لدنی گویند.
باسپاس

بپرس