لحاص

لغت نامه دهخدا

لحاص. [ ل َ ] ( ع اِ ) بلا و سختی. علم است مر داهیه را. || امری بزرگ و مشتبه که مضطر گرداند صاحب خود را به کار. ( منتهی الارب ). || ( مص ) اندرآویختن به چیزی. ( منتخب اللغات ).

پیشنهاد کاربران