لجیم

لغت نامه دهخدا

لجیم. [ ل ُ ج َ ] ( اِخ ) ابن صعب. پدر حنیفه عجل و شوی حَذام که مثل «القول ما قالت حذام » عرب در باره اوست. شاعر گوید:
اذا قالت حذام فصدقوها
فان القول ما قالت حذام.
( عقدالفرید ج 3 ص 20 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس