لجف

لغت نامه دهخدا

لجف. [ ل َ ] ( ع مص ) سخت زدن. || کندن در بن خوابگاه آهو. ( منتهی الارب ).

لجف. [ ل َ ج َ ] ( ع اِ ) کندگی کرانه خوابگاه آهو. || مغاکی بر کرانه چاه. جای آب خورد از حوالی تک چاه. || میانه رودبار. ( منتهی الارب ). میانه رود. ( مهذب الاسماء ). میانه وادی. ( منتخب اللغات ). || ایستادنگاه توجبه ( یعنی سیلاب ). ج ، الجاف. || چاه سرتنگ فراخ شکم. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس