لجب
لغت نامه دهخدا
- سحاب لجب ؛ ابر با بانگ. ( منتهی الارب ).
لجب.[ ل َ ج َ ] ( ع اِ )بانگ و فریاد. ( منتهی الارب ). لجب العسکر؛ بانگ لشکر. ( مهذب الاسماء ). || ( مص )بانگ و فریاد کردن. ( منتهی الارب ). بانگ کردن به انبوهی. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). || پریشان و مضطرب شدن موج دریا. گویند: بحرٌ ذولجب ؛ اذا سمع اضطراب امواجه. ( منتهی الارب ). تلجیب. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید