لج کردن یا لج رفتن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
رفتار دشمنانه / مخالفت آمیز درپیش گرفتن؛ برخلاف میل کسی رفتار کردن
مثال:
- من هم لج کردم و گفتم اصلا نمی آم، هرکاری که دلتون می خواد بکنین.
- احمدی و ممدی هم اول زل زده بودند و بعد آنها هم لج رفته بودند و عر و بوقی راه انداخته بودند که نگو.
( سیمین دانشور- مردی که برنگشت - از کتاب شهری چون بهشت )
پیشنهاد کاربران
سر لج افتادن ؛ لج پیدا کردن. در لج واقع شدن.