دیکشنری
مترجم
بپرس
لج افتادن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
لج افتادن. [ ل َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) ( ...با کسی )، با وی بستیزه برخاستن. آغاز ستیزه کردن با کسی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) لج افتادن با کسی . با وی بستیزه برخاستن .
با وی به ستیزه برخاستن آغاز ستیزه کردن با کسی .
پیشنهاد کاربران
مخالفت کردن با کسی، ساز مخالف زدن
سر لج افتادن ؛ لج پیدا کردن. در لج واقع شدن.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها