لثی
لغت نامه دهخدا
لثی. [ل َ ثی ی ] ( ع ص ) حریص بر خوردن صمغ. ( منتهی الارب ).
لثی. [ ل َث ْی ْ ] ( ع مص ) اندک اندک آب خوردن. || سخت لیسیدن دیگ را. || ریم و چرک آلودن جامه را. ( منتهی الارب ).
( لثی ً ) لثی ً. [ ل ِ ثَن ْ ] ( ع اِ ) ج ِ لِثة. ( منتهی الارب ).
لثی ً. [ ل َ ثَن ْ ] ( ع مص ) نمناک گردیدن درخت. || شلم روان شدن از درخت. یعنی صمغ جاری شدن از درخت. || پا سپردن ذی اخفاف آب یا خون را. ( منتهی الارب ). || نمناک شدن جامه و جزآن. ( منتهی الارب ). تر شدن جامه و جز آن. ( زوزنی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید