لت کردن
لغت نامه دهخدا
- لت کردن سویق ؛ آشوردن آن : سویق حاف ؛ پِسْت ِ لت ناکرده.
- لت کردن ورق ( در اصطلاح چاپخانه ) ؛ یک صفحه کردن ورق.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
لت به فتح. ل .
در گویش منطقه کاشمر و بردسکن به معنی همزدن مثلا تخم مرغ را لت کن یعنی با همزن هم بزن
در گویش منطقه کاشمر و بردسکن به معنی همزدن مثلا تخم مرغ را لت کن یعنی با همزن هم بزن