لت و پار کردن


معنی انگلیسی:
clobber, decimate, mangle, lacerate
to smash
, to beat black and blue, to murder

لغت نامه دهخدا

لت و پار کردن. [ ل َ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پاره پاره کردن. بقطعات خرد و بزرگ جدا کرده پراکندن. پراکنده و متفرق کردن. بی نظم و ترتیبی پراکنده و متفرق کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- پاره پاره کردن قطعه قطعه کردن. ۲- پراکنده کردن ( بدون نظم و ترتیب ) : آن شیرزادخان شیر دره یی که مثل روباه در لان. مرغ دولتهای اروپایی را یکی پس از دیگری لت وپار کرده بود ... ۳- بشدت کتک زدن .

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) (مص م . ) (عا. ) از هم دریدن و پاره پاره کردن .

پیشنهاد کاربران

معنی ضرب المثل - > قیمه و قرمه کردن
زخمی و مجروح ساختن، لت و پار کردن.

بپرس