لت و پار
/latopAr/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
بازماندیم از ترقی و تعال
مجتهدین کشته گردد لامحال
جاهلان گشتندمارامقتدا
عالمان پار بس مانده لند را
علمشان عمامه خورشیدوار
دستشان تاکی ببوسیم این چه کار
. . . . . . . . . .
منظومه دّر خوشاب
پروین میرزا آشتیانی
باتشکرسیاوش پروین زاده
09938513857
مجتهدین کشته گردد لامحال
جاهلان گشتندمارامقتدا
عالمان پار بس مانده لند را
علمشان عمامه خورشیدوار
دستشان تاکی ببوسیم این چه کار
. . . . . . . . . .
منظومه دّر خوشاب
پروین میرزا آشتیانی
باتشکرسیاوش پروین زاده
09938513857
ریشه واژه یِ " لَت" در واژگانی همچون " لَت و کوب" و " لَت و پار":
ریشه یِ واژه یِ " لَت" به واژه یِ اوستایی - سانسکریتِ " کرَت krath" و " کرتی" بازمی گردد که به چمِ " آسیب رساندن به ، آسیب زدن به، صدمه و آزار رساندن به، جریحه دار کردن، زخم کردن، کُشتَن، از میان بردن، خراب کردن" بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
آوایِ " ک" در واژه یِ" کرَت" افتاده است. در برخی واژگانِ اوستایی - سانسکریت آواهایِ " ک، خ" در آغازِ واژگان در پیوند با زبانهایِ ایرانیِ پسین تر می افتد و آنچه می ماند " رَت " خواهد بود که با دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ ( ر/ل ) به " لَت" دگر می شود.
ریشه یِ واژه یِ " لَت" به واژه یِ اوستایی - سانسکریتِ " کرَت krath" و " کرتی" بازمی گردد که به چمِ " آسیب رساندن به ، آسیب زدن به، صدمه و آزار رساندن به، جریحه دار کردن، زخم کردن، کُشتَن، از میان بردن، خراب کردن" بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
آوایِ " ک" در واژه یِ" کرَت" افتاده است. در برخی واژگانِ اوستایی - سانسکریت آواهایِ " ک، خ" در آغازِ واژگان در پیوند با زبانهایِ ایرانیِ پسین تر می افتد و آنچه می ماند " رَت " خواهد بود که با دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ ( ر/ل ) به " لَت" دگر می شود.
پاره پاره
پاره پاره
لَت و پار -
مجروح ، آسیب، صدمه و. . .
مجروح ، آسیب، صدمه و. . .