لبه دار کردن


معنی انگلیسی:
edge, rim

مترادف ها

hem (فعل)
احاطه کردن، سجاف کردن، سینه صاف کردن، لبه دار کردن، حاشیه دار کردن، تمجمج کردن، کناره دار کردن

flange (فعل)
پخش کردن، لبه دار کردن

فارسی به عربی

حاشیة

پیشنهاد کاربران

بپرس