لبط

لغت نامه دهخدا

لبط. [ ل َ ] ( ع مص ) بر زمین زدن کسی را. ( منتهی الارب ). بیفکندن. فرود آوردن. ( زوزنی ). لبط به ( مجهولاً )، از پای درافتاد و افکنده شد. ( منتهی الارب ). || لبط لبطاً ( مجهولاً )؛ زکام زده گردید. || دست و پای زدن شتر در رفتار و دویدگی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بر زمین زدن کسی را . بیفکندن .

پیشنهاد کاربران

بپرس