۱- ( مصدر ) زیرک شدن ماهر گردیدن . ۲- چرب زبان گردیدن . ۳- ( اسم ) زیرکی هوشیاری : توانگر بچه ای نو خط که حور بهشت پیش جمالش سجده بردی و شیر سوار فلک پیش رخسارش پیاده شدی طراوتی بالطافت لباقتی بی نهایت . ۴- چرب زبانی . ۵- زیبایی در شمایل .
فرهنگ معین
(لَ قَ ) [ ع . لباقة ] ۱ - (مص ل . ) زیرک شدن ، ماهر گردیدن . ۲ - (حامص . ) چرب زبانی ، زیرکی .