لباف

/labbAf/

لغت نامه دهخدا

لباف. [ ل َ ب با ] ( از ع ، ص ) ( در تداول عامه فارسی زبانان ) لواف. گستردنی زلیه ساز. رجوع به لواف شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- زیلوباف . ۲- سازند. لوازم چادرو خیمه . ۳- جوال باف . ۴ - پاتاوه باف پای تابه فروش .

پیشنهاد کاربران

در گویش مردم ترشیز . کاشمر.
لبافی به هنر بافت پلاس از نخ و بافت جوال از نخ یا لته گفته می شده است

بپرس