( مصدر ) لب چش کردن از چیزی . کمی خوردن از آن برای درک کیفیت و مز. آن : بوس. شیرین دهانان را مکرر همچو قند کرده ام لب چش بشیرینی چو دشنام تو نیست . ( صائب لغ. )