لغت نامه دهخدا
پی دشمنان پخت آشی عجب
ز ماهیچه دکان شده لب به لب.
میرزا طاهر وحید ( در توصیف شمشیرگر، از آنندراج ).
- لب به لب شدن ؛ پر شدن. مالامال شدن.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
لب پر
= لب پر زدن: (مصدر لازم ) بیرون ریختن مایع از ظرف هنگام تکان خوردن.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
ماچ دادان به لب
بوسیده شدن قسمت لب از طرف نفر مقابل، کیس