لب به دندان گرفتن ؛ لب را با دندان گزیدن. لب را با دندان گاز گرفتن.
- || تحسر. تأسف. دریغ خوردن. حسرت خوردن :
دژم گشت و لب را به دندان گرفت
ز کار جهان ماند اندر شگفت.
فردوسی.
- || تحسر. تأسف. دریغ خوردن. حسرت خوردن :
دژم گشت و لب را به دندان گرفت
ز کار جهان ماند اندر شگفت.
فردوسی.