لایی

/lAyi/

معنی انگلیسی:
batting, filler, gasket, lamination, pad, padding, wadding, interlining, bushing, shim, stuffing, dunnage, packing

لغت نامه دهخدا

لایی. ( اِ )( در لباس ) حشو جامه از پارچه. حشو میان ابره و آسترجامه از پنبه یا پشم یا موی یا جامه و غیره. لائی.

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) منسوب به لای .۲- ( اسم ) حشو پارچه که میان ابره و آستر جامه از پنبه یا پشم یاموی یا پارچه قراردهند . ۳- نوعی بافت. ابریشمین که در گجرات ( هند ) میبافتند و آن ساده یا رنگارنگ بود .

فرهنگ معین

(اِمر. )۱ - هر آنچه که لای چیزی بگذارند. ۲ - پارچه ای که بین رویه و آستر لباس دوزند. ۳ - (عا. ) مخفی ، پوشیده .

واژه نامه بختیاریکا

( لایی * ) چای
مِلِنگُو

دانشنامه عمومی

لایی ( انگلیسی: Nutmeg ) یک تکنیکِ بازی است که عمدتاً در فوتبال استفاده می شود اما در رشته هایی چون هاکی روی چمن، هاکی روی یخ و بسکتبال نیز کاربرد دارد. هدف از این حرکت شوت زدن، غلتاندن، دریبل کردن، انداختن، یا هل دادن توپ از میان پاهای حریف است. اگر توپ در راه عبور از میان پاهای حریف آن را لمس کند، لایی محسوب نمی شود. در حال حاضر بهترین لایی زن جهان نیمار جونیور است .
عکس لایی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

wad (اسم)
توده، کهنه، نمد، لایی، توده کاه

stuffing (اسم)
چاشنی، قیمه، لایی، گیپا، بوغلمه

pad (اسم)
پشتی، چنبره، جاده، چنگ، لایی، لایه، تشک، دفترچه یادداشت، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن

gasket (اسم)
لایی، درزبند، واشر چرمی، بادبان بند، شراع بند

wadding (اسم)
لایی

فارسی به عربی

حشوة , مفرش , وسادة

پیشنهاد کاربران

بپرس