لاکمخا

لغت نامه دهخدا

لاکمخا. [ ک َ ] ( اِ ) نسیجی است کم بها :
گه حصیری گشاد و صندل باف
گاه ترغو و قیف و لاکمخا.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 21 ).
دق مصری را به لاکمخامده
میمنه آراسته با میسره.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 24 )

فرهنگ فارسی

( اسم ) منسوجی است کم ارزش : گه حصیری گشاد و صندل باف گاه ترغو وقیف و لاکمخا . ( نظام وقاری ۲۱ لغ. )

پیشنهاد کاربران

بپرس