لاکان، ژاک (۱۹۰۱ـ۱۹۸۱)(Lacan, Jacques)
لاکان، ژاک
روان کاو و روشنفکر برجستۀ فرانسوی. رسالۀ خود را دربارۀ پارانویا (۱۹۳۲) نوشت و سپس در ۱۹۳۶ تحقیقی دربارۀ مرحلۀ آینه ای (مرحله ای که کودک خودش را در آینه می شناسد) منتشر کرد. پس از جنگ در کلاس های اَلکساندر کوژِو دربارۀ هگل شرکت کرد و از ۱۹۵۳ در مدرسۀ علمی مطالعات پیشرفته و سپس در دانشسرای عالی سمینارهایی برگزار کرد که او را به شهرت رساند. پس از اخراج از مجمع بین المللی روان کاوی مکتب فرویدی پاریس را بنیان نهاد که در ۱۹۸۰ منحل و آرمان فرویدی جانشین اش شد. لاکان، برخلاف تفسیر روان کاوان امریکایی از فروید که به ناخودآگاه جنبه ای زیست شناختی می دادند، شعار بازگشت به فروید، به خصوص به آثار اولیۀ او نظیر تعبیر رؤیا و آسیب شناسی روانی زندگی روزمره، را مطرح کرد. فروید در این کتاب ها بیش از تکیه بر منشاء زیست شناختی اندیشه های ما به عوامل اجتماعی فرهنگی تکیه کرده بود. لاکان نیز تعبیر غیرزیست شناختی فروید را گسترش بیشتری داد و به خصوص بر نقش زبان به عنوان عنصر اساسی شکل گیری تفاوت جنسی تأکید کرد. لاکان «لیبیدو» را انرژی ای واقعی می دانست که باید آزاد شود. او با تأثیرپذیری از سوسور زبان شناس سوئیسی معتقد بود که ناخودآگاه ساختاری زبان گونه دارد و زبان ساختارهای موجود در ناخودآگاه را باز می نماید. لاکان مفهوم زیست شناختی نیاز را با مفهوم میل جایگزین کرد. نیاز، مثل نیاز کودک به شیر مادر، می تواند برطرف شود اما میل کودک به علاقۀ مادر هرگز سیراب نمی شود. تحلیل لاکان از الگوی رشد کودک سه مرحلۀ به هم پیوسته دارد که با مفاهیم خیالی، نمادین و واقعی مشخص می شوند. مرحلۀ خیالی وقتی آغاز می شود که کودک خودش را در آینه می شناسد (مرحلۀ آینه ای). او برای اولین بار خودش را در تصویری یکپارچه به عنوان موجودی واحد و نه تکه تکه و نامرتبط شناسایی می کند و از این امر به شعف می آید. اما این تصویر به علت این که کودک هنوز به بلوغ فیزیولوژیکی نرسیده حقیقت ندارد. این به معنای آن است که کودک «منِ» خودش را در خیال و فریب و براساس یک فقدان تأسیس می کند. آن گاه کودک وارد مرحلۀ نمادین می شود که جهان نمادهای زبان و فرهنگ است و شخص یا سوژۀ انسانی در چنین جهانی متولد می شود. جهانی که تحت نام نمادین پدر، که ضامن ثبات و قانون است، قرار دارد. اما امر واقعی به هیچ وجه جهان واقعی نیست، بلکه دقیقاً همین «فقدانِ بودن» است که از تن دادن به هر نماد یا تصویری سرپیچی می کند، فقدانی تهدید کننده، که در پس نشانه های بیماری های عصبی کمین کرده است. خلاصۀ بحث لاکان این است که کودک در حال رشد باید با ترک مرحلۀ خودشیفتگی و جذب در مادر، با قرار گرفتن در شبکۀ زبان شناختی و نقش های اجتماعی از فقدان و تفاوت آگاه شود. نوشته های لاکان، چه از حیث مضمون و چه از حیث سبک بر تفکر پست مدرن تأثیر فراوان نهاد. از آثارش: نوشته ها (۱۹۶۶)؛ سمینارها (۱۹۵۳ـ۱۹۸۰).
لاکان، ژاک
روان کاو و روشنفکر برجستۀ فرانسوی. رسالۀ خود را دربارۀ پارانویا (۱۹۳۲) نوشت و سپس در ۱۹۳۶ تحقیقی دربارۀ مرحلۀ آینه ای (مرحله ای که کودک خودش را در آینه می شناسد) منتشر کرد. پس از جنگ در کلاس های اَلکساندر کوژِو دربارۀ هگل شرکت کرد و از ۱۹۵۳ در مدرسۀ علمی مطالعات پیشرفته و سپس در دانشسرای عالی سمینارهایی برگزار کرد که او را به شهرت رساند. پس از اخراج از مجمع بین المللی روان کاوی مکتب فرویدی پاریس را بنیان نهاد که در ۱۹۸۰ منحل و آرمان فرویدی جانشین اش شد. لاکان، برخلاف تفسیر روان کاوان امریکایی از فروید که به ناخودآگاه جنبه ای زیست شناختی می دادند، شعار بازگشت به فروید، به خصوص به آثار اولیۀ او نظیر تعبیر رؤیا و آسیب شناسی روانی زندگی روزمره، را مطرح کرد. فروید در این کتاب ها بیش از تکیه بر منشاء زیست شناختی اندیشه های ما به عوامل اجتماعی فرهنگی تکیه کرده بود. لاکان نیز تعبیر غیرزیست شناختی فروید را گسترش بیشتری داد و به خصوص بر نقش زبان به عنوان عنصر اساسی شکل گیری تفاوت جنسی تأکید کرد. لاکان «لیبیدو» را انرژی ای واقعی می دانست که باید آزاد شود. او با تأثیرپذیری از سوسور زبان شناس سوئیسی معتقد بود که ناخودآگاه ساختاری زبان گونه دارد و زبان ساختارهای موجود در ناخودآگاه را باز می نماید. لاکان مفهوم زیست شناختی نیاز را با مفهوم میل جایگزین کرد. نیاز، مثل نیاز کودک به شیر مادر، می تواند برطرف شود اما میل کودک به علاقۀ مادر هرگز سیراب نمی شود. تحلیل لاکان از الگوی رشد کودک سه مرحلۀ به هم پیوسته دارد که با مفاهیم خیالی، نمادین و واقعی مشخص می شوند. مرحلۀ خیالی وقتی آغاز می شود که کودک خودش را در آینه می شناسد (مرحلۀ آینه ای). او برای اولین بار خودش را در تصویری یکپارچه به عنوان موجودی واحد و نه تکه تکه و نامرتبط شناسایی می کند و از این امر به شعف می آید. اما این تصویر به علت این که کودک هنوز به بلوغ فیزیولوژیکی نرسیده حقیقت ندارد. این به معنای آن است که کودک «منِ» خودش را در خیال و فریب و براساس یک فقدان تأسیس می کند. آن گاه کودک وارد مرحلۀ نمادین می شود که جهان نمادهای زبان و فرهنگ است و شخص یا سوژۀ انسانی در چنین جهانی متولد می شود. جهانی که تحت نام نمادین پدر، که ضامن ثبات و قانون است، قرار دارد. اما امر واقعی به هیچ وجه جهان واقعی نیست، بلکه دقیقاً همین «فقدانِ بودن» است که از تن دادن به هر نماد یا تصویری سرپیچی می کند، فقدانی تهدید کننده، که در پس نشانه های بیماری های عصبی کمین کرده است. خلاصۀ بحث لاکان این است که کودک در حال رشد باید با ترک مرحلۀ خودشیفتگی و جذب در مادر، با قرار گرفتن در شبکۀ زبان شناختی و نقش های اجتماعی از فقدان و تفاوت آگاه شود. نوشته های لاکان، چه از حیث مضمون و چه از حیث سبک بر تفکر پست مدرن تأثیر فراوان نهاد. از آثارش: نوشته ها (۱۹۶۶)؛ سمینارها (۱۹۵۳ـ۱۹۸۰).
wikijoo: لاکان،_ژاک_(۱۹۰۱ـ۱۹۸۱)