لاکار
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) -
این واژه رو واسه کسی بکار می برند که میخواد بپیچونه یا ما رو لای ( بینِ ) کاری بذاره و بره!
معنی: رفیق نیمه راه، وا دهنده، درجا زن، بیخیالو -
پیچوندن، سرکار و قال گذاشتن، دَک کردن، از سر وا کردن، جیفَنگ زدن! -
... [مشاهده متن کامل]
چزوندن و خوار کردن، بی آبرو و تابلو گشتن، کنف و خیت شدن!
نمونه: لاکار نشو >>> رفیق نیمه راه نشو
لاکارمون نکن >>> نپیچونمون
خوب لاکارمون کردیا >>> خوب چزوندیمونا
این واژه رو واسه کسی بکار می برند که میخواد بپیچونه یا ما رو لای ( بینِ ) کاری بذاره و بره!
معنی: رفیق نیمه راه، وا دهنده، درجا زن، بیخیالو -
پیچوندن، سرکار و قال گذاشتن، دَک کردن، از سر وا کردن، جیفَنگ زدن! -
... [مشاهده متن کامل]
چزوندن و خوار کردن، بی آبرو و تابلو گشتن، کنف و خیت شدن!
نمونه: لاکار نشو >>> رفیق نیمه راه نشو
لاکارمون نکن >>> نپیچونمون
خوب لاکارمون کردیا >>> خوب چزوندیمونا