لاهز
لغت نامه دهخدا
لاهز. [ هَِ ] ( اِخ ) ابن قریظ. از معاصرین ابومسلم خراسانی و عیسی بن معقل و دامادسلمةبن کثیر خزاعی. ( انساب سمعانی ). صاحب مجمل التواریخ گوید: هنگامی که عیسی بن معقل را خالد امیرالعراقین به کوفه بازداشت از بهر باقی خراج و بومسلم آنجا رفت. داعیان از نقباء محمدبن علی الامام چون سلیمان بن کثیر و لاهزبن قریظ و قحطبةبن شیب با چند خراسانی به پرسیدن عیسی رفتند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 316 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید