با دفتر اشعار برِ خواجه شدم دی
من شعر همی خواندم و او ریش همی لاند
صد کلج پر از گوه عطا کرد بر آن ریش
گفتم که بدان ریش که دی خواجه همی شاند.
طیان.
( گمان میکنم ریش دوّم ( درمصراع سوّم ) شَعر و ریش سوم ( در مصراع چهارم ) شَعر بوده است ).پیش من چون که نجنبدت زبان هرگز
خیره پیش ضعفا چون که همی لانی.
ناصرخسرو.
اینچنین دان نماز و شرح بدان ور نه برخیز و هرزه ریش ملان.
سنائی.
یک قصیده دویست جا خوانده پیش هر سفله ریش را لانده.
سنائی.
بهر آنکس که یک دو بیت بخواندژاژ خائید و دم و ریش بلاند.
سنائی.
چون زمینی بارکش از هر کسی در محنتم چون درخت بارور از هر کسی در لاندنم.
فخر جرجانی ( از فرهنگ سروری ج 3 ص 1282 ).