لامیتن

پیشنهاد کاربران

من این واژه، لامیتَن ( لام - ) را برابر نیرو بخشیدن، و نیرومند ( تقویّت ) کردن می دانم که بر پایه بررسی واژه های همریشه به این دستاورد رسیده ام. از این رو بر پایه ساختار واژگان در زبان پارسی پهلوی می توان چنین نوشت:
...
[مشاهده متن کامل]

لامیتَن ( لام - ) : نیرو بخشیدن، نیرومند کردن
لامدار: قابل نیرو بخشیدن، قابل نیرومند کردن
لامین: قابل نیرو بخشیدن، قابل نیرومند کردن
لامیتار: نیروبخش، نیرومند کننده، مقوّی
لاماگ: نیروبخش، نیرومند کننده، مقوّی
لامان: نیروبخش، نیرومند کننده، مقوّی
لامیشن:نیرو بخشیدن، نیرومند کردن
لامیشنیگ: نیروبخش، مقوّی؛ قابل نیرو بخشیدن، قابل نیرومند کردن؛ بسته به نیرو بخشیدن، بسته به نیرومند کردن، تقویّتی
لامیشنیه:نیرو بخشی، تقویّت
لامیشنیها: با نیرو بخشیدن، با نیرومند کردن
لامَگ: ابزاری برای نیرو بخشیدن، ابزاری برای نیرومند کردن
لامینَگ: ابزاری برای نیرو بخشیدن، ابزاری برای نیرومند کردن
پَدیشلام: ابزاری برای نیرو بخشیدن، ابزاری برای نیرومند کردن
لامیت: نیرومند ساخته شده، نیرو بخشیده شده، تقویّت شده
لامیتَگ: نیرومند ساخته شده، نیرو بخشیده شده، تقویّت شده
لامیتَگیه: نیرومند ساخته شدگی، نیرو بخشیده شدگی، تقویّت شدگی
لامیتیه: نیرومند ساخته شدگی، نیرو بخشیده شدگی، تقویّت شدگی

بپرس