لامساس: در اقرب الموارد گوید: مساس به فتح میم اسم فعل است. یعنى مرا مس کن، "لا مساس": مرا مس نکن، ولی قرائت مشهور در قرآن ( به کسر میم ) است. در قاموس گوید: معنی "لا مساس" در قرآن آنست که: کسی را دست نمی زنم و کسی به من دست نزند.
... [مشاهده متن کامل]
دکتر شفیعی کدکنی در مورد "لامساس " می نویسد : ( ( لامساس اشاره است به آیه : قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ( آیه 97 سوره طه ) ( موسی به سامرى ) گفت: پس برو ( دور شو ) ، پس همانا بهره ى تو در دنیا این است که ( به دردى مبتلا خواهی شد که دائماً ) می گویی: "به من دست نزنید"و در تفیسر ابوالفتح رازی می خوانیم : موسی به سامری گفت برو از اینجا که تو را در زندگانی ، آن باد که تا زنده باشی که گویی "لامساس" یعنی"تو را اِلف مباد با آدمیان "بادعای موسی الف سامری از آدمیان ببرید تا آبادانی رها کرد و در بیابان ها با وحوش و سباع مختلط شد و اگر هیچ آدمی را دیدی که از دور آواز می دادی که لامِساس لامِساس، زنهار پیرامون من مگردی و دست به من باز ننهی ) )
( ( تشنه شد شعر تو چون گوسالهٔ زرین یکی
"لامساس" آواز در ده در جهان چون سامری ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 454. )