لغت نامه دهخدا
لاما. ( اِخ ) نام کرسی بخش از ولایت باستیا در ایالت ( کرس ) فرانسه. دارای 515 تن سکنه.
لاما. ( اِ ) نوعی از پستانداران نشخوارکننده که بالنسبه عظیم الجثه است و به آن شتر بی کوهان نیز گویند و بومی کشور پرو است.
فرهنگ فارسی
نام کرسی بخش از ولایت باستیا در ایالت فرانسه
فرهنگ معین
[ تبتی ] (اِ. ) پیشوای مذهب لامایی .
فرهنگ عمید
مرد روحانی یا کاهن بودایی در طریقۀ لامائیسم.
دانشنامه عمومی
لاماها ( نام علمی: Lama glama ) نوعی شترسان اهلی بومی آمریکای جنوبی هستند که مدت هاست به طور گسترده از سوی اینکاها و دیگر بومیان رشته کوه آند به عنوان جانور بارکش و گوشتی استفاده می شود. ارتفاع بدن این حیوان تا شانه هایش بین ۱۱۰ تا ۱۳۰ سانتی متر است. وزن آن به ۱۳۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم می رسد. لاما برخلاف شترها بدون کوهان است و مانند اکثر جانوران اهلی پوست آن ها دارای ترکیب رنگ های متفاوتی چون سفید، قهوه ای و سیاه است. فرم پاها و لب های این جانور همانند شتر است. از لاما در علم پزشکی مانند دلفین برای درمان بیماران استفاده می شود و این جانور قادر است تا ۳۰ کیلوگرم بار را حمل کند. امروزه دامنه پرورش و نگهداری لاما به خارج از آمریکای جنوبی کشیده شده و در حال حاضر در آمریکا و اروپا این حیوان برای پشم و گوشتش پرورش داده می شود. نوع وحشی این جانور گواناکو نامیده می شود.
قدمت تاریخچه وجود لاما به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح بازمی گردد. هنوز به درستی قابل اثبات نیست که از نظر نژادی آبا و اجداد آن به چه جانوری بازمی گردد ولی آنچه قدر مسلم است لاما ترکیبی از نژادهای گواناکوس ( Guanakos ) و آلپاکوس ( Alpakas ) و ترکیبی از ویکونیاز ( Vikunjas ) بوده که همگی بارور هستند. لاماها حدود چهل میلیون سال پیش در آمریکای شمالی تکامل پیدا کردند. حدود سه میلیون سال پیش به آمریکای جنوبی مهاجرت کردند و در آخرین عصر یخبندان ( ۱۰ هزار سال پیش ) در آمریکای شمالی منقرض شدند. فاتحان اسپانیایی بعد از ورود خویش به قاره آمریکا اقدام به شکار آن ها برای استفاده از پوست و گوشتش نمودند و به دنبال آن با وارد نمودن اسب و گوسفند به پرورش گوسفند که از نظر کیفیتی پشم و گوشت دارای اهمیت کمتری بود پرداختند. بر اساس برآورد سال ۲۰۰۷ بیش از هفت میلیون لاما و آلپاکا در آمریکای جنوبی وجود دارد و آمریکا و کانادا هم به ترتیب ۱۵۸۰۰۰ و ۱۰۰۰۰۰ لاما دارند ( که از آمریکای جنوبی وارد کرده اند ) . [ ۲]
لاماها در حرکت رفتاری روزانه خویش برای اعمال قدرت و نشان دادن درجه قرار گرفتن در گروه به پرتاب آب دهان خویش می پردازند که بسیار با دقت هدف را نشانه گیری کرده و معمولاً به هدف اصابت می نماید. البته آب دهان لاماها قابل شستشو با آب و بی خطر است و البته این کار نوعی نشانه قدرت آنهاست.
از این نوع شتر الیافی زبر و ضخیم به دست می آید. طول این الیاف حدود ۲۵ سانتیمتر و در ظاهر شبیه یه الیاف شتر است. سطح آن الیاف دارای پولک هایی است که در زیر میکروسکوپ به سختی دیده می شود. مدولا در مرکز ساختمان داخلی لیف، رنگی است. میزان چربی لاما حدود ۳ درصد است. مخلوط این الیاف با الیاف دیگر ایجاد ویژگی عایق حرارتی خوب در عین سبکی می نماید و برای پارچه های مرغوب ( کت و شلوار ) کاربرد زیادی دارد.





قدمت تاریخچه وجود لاما به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح بازمی گردد. هنوز به درستی قابل اثبات نیست که از نظر نژادی آبا و اجداد آن به چه جانوری بازمی گردد ولی آنچه قدر مسلم است لاما ترکیبی از نژادهای گواناکوس ( Guanakos ) و آلپاکوس ( Alpakas ) و ترکیبی از ویکونیاز ( Vikunjas ) بوده که همگی بارور هستند. لاماها حدود چهل میلیون سال پیش در آمریکای شمالی تکامل پیدا کردند. حدود سه میلیون سال پیش به آمریکای جنوبی مهاجرت کردند و در آخرین عصر یخبندان ( ۱۰ هزار سال پیش ) در آمریکای شمالی منقرض شدند. فاتحان اسپانیایی بعد از ورود خویش به قاره آمریکا اقدام به شکار آن ها برای استفاده از پوست و گوشتش نمودند و به دنبال آن با وارد نمودن اسب و گوسفند به پرورش گوسفند که از نظر کیفیتی پشم و گوشت دارای اهمیت کمتری بود پرداختند. بر اساس برآورد سال ۲۰۰۷ بیش از هفت میلیون لاما و آلپاکا در آمریکای جنوبی وجود دارد و آمریکا و کانادا هم به ترتیب ۱۵۸۰۰۰ و ۱۰۰۰۰۰ لاما دارند ( که از آمریکای جنوبی وارد کرده اند ) . [ ۲]
لاماها در حرکت رفتاری روزانه خویش برای اعمال قدرت و نشان دادن درجه قرار گرفتن در گروه به پرتاب آب دهان خویش می پردازند که بسیار با دقت هدف را نشانه گیری کرده و معمولاً به هدف اصابت می نماید. البته آب دهان لاماها قابل شستشو با آب و بی خطر است و البته این کار نوعی نشانه قدرت آنهاست.
از این نوع شتر الیافی زبر و ضخیم به دست می آید. طول این الیاف حدود ۲۵ سانتیمتر و در ظاهر شبیه یه الیاف شتر است. سطح آن الیاف دارای پولک هایی است که در زیر میکروسکوپ به سختی دیده می شود. مدولا در مرکز ساختمان داخلی لیف، رنگی است. میزان چربی لاما حدود ۳ درصد است. مخلوط این الیاف با الیاف دیگر ایجاد ویژگی عایق حرارتی خوب در عین سبکی می نماید و برای پارچه های مرغوب ( کت و شلوار ) کاربرد زیادی دارد.






wiki: لاما
لاما (بوداگرایی). لاما ( به تبتی:བླ་མ་ بمعنای رهبر یا روحانیِ اعظم[ ۱] ) عنوانی برای درمه در بودیسم تبتی است. این نام، مشابه عنوانِ گورو[ ۲] در سنسکریت است.
به شکلِ سنتی، این نام برای ارج نهادن به استادانِ معنوی[ ۳] [ ۴] و بزرگانِ دیر و رهبانگاه استفاده می شد. [ ۲]
به شکلِ سنتی، این نام برای ارج نهادن به استادانِ معنوی[ ۳] [ ۴] و بزرگانِ دیر و رهبانگاه استفاده می شد. [ ۲]

wiki: لاما (بوداگرایی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
مترادف ها
شتر بی کوهان امریکای جنوبی، لاما، کشیش بودایی، رنگ زرد مایل به قرمز
پیشنهاد کاربران
لاما ؛ فلسفه ی پیدایش و مفهوم نهفته در این کلیدواژه در متن تحلیل شده ی زیر تبیین شده است ؛
لامپ ؛ این کلیدواژه از اون دست کلماتی است که ساختمانش دارای باب خروج می باشد ولی باب ورود به مفهوم کلمه را نیاز به نصب دارد.
... [مشاهده متن کامل]
حرف ( پ ) در این کلمه باب خروج کلمه می باشد.
علت استفاده از حرف ( پ ) با نماد سه نقطه که قابل تبدیل به حرف ( ب ) نیز می باشد به خاطر تشعشع و پخش و بخار شدن نور منطبق با واقعیت و کاربرد این وسیله می باشد.
ریشه ی اصلی کلمه ی لامپ، لَم و لام به مفهوم مالامال بودن و پُر بودن می باشد که اگر افزونه ی حرف ( ع یا آ ) را به کلمه ی لم به عنوان باب ورود به کلمه اضافه کنیم کلمه ی عِلم به معنی معلوم شدن و روشن شدن و روشنایی قابل مشاهده می شود.
لومَن ؛ واحد شدت سنجش نور نیز از همین کلمه به نام لاما یا لومَن می باشد.
لاما ؛ پرگوشت و چاق
ملامت ؛ مهر ورزیدن انرژی دادن
پُلُمپ ؛ اصطلاح پلمپ کردن که از حرف باب خروجی برای باب ورودی در ساختمان کلمه استفاده شده است منشعب از کلمه ی لامپ به معنی از نور انداختن از جریان انداختن و. . . می باشد.
لامائیسم ؛ حتی از کلمه ی لاما با اصطلاح لامائیسم به عنوان نوعی از طریقت در دین و مذهب رایج می باشد.
لامان ؛ از کلمه ی لامان به عنوان یک اصطلاح برای کتاب ها و مطالب مفید به عنوان غذای روح و روشن شدن تفکر یا غذاهای مفید و انرژی زا و نیروبخش نیز قابل استفاده است.
لومّوندَن ؛ لقمه زدن ، غذا خوردن
لَمس ؛ از کلیدواژه ی لام و لم در کلمه ی لامپ در زبان فارسی کلیدواژه ی لمس به مفهوم دریافت و درک فیزیکی نیز در حال استفاده می باشد.
لُمْپَن ؛ انسان باسواد و روشنفکر. اصطلاح رایج اینکه گفته می شود لُمْپَن بازی در نیار یعنی ادای روشن فکرها رو در نیار.
لُمْپه ؛ اصطلاح لُمْپه به افراد چاق و قسمت های چربی دار و برآمده ی بدن گفته می شود
المپوس ؛ ( Mount Olympus ) بلندترین کوه یونان
المپیک ؛ مسابقات ورزشی سطح بالا و بین المللی
المپیاد ؛ مسابقات علمی سطح بالا و بین المللی
آلمان ؛ سرزمین علم
الموت ؛ کوه علم شده و مرتفع
لَمپا ؛ چراغ روشنایی فیتیله دار
لُمُّری و لُمْ زدن ؛ برای حالتی که آب دارای یک موج ملایم و برآمده باشد و یا جوشیدن آب از کف دریاچه که حالت برآمدگی در سطح آب ایجاد کند اصطلاح لُم زدن استفاده می شود.
لَم دادن لمیدن لمور ؛ این اصطلاح در زمانی که انسان برای تجدید قوا در حالت درازکش باشد استفاده می شود.
اَلَم ؛ درد شدید و زیاد
الم شنگه ؛ شلوغی و سروصدای زیاد، داد و قال
اِلِمِنت ؛ سوزاننده یا ایجاد کننده ی حرارت و نور
الماس ؛ پرارزش گران قیمت.
عَلَم ؛ تیر یا چوب یا میله با طول زیاد. اصطلاح عَلَم کردن به مفهوم راست کردن یا عمود کردن.
لَمینت laminate ؛ این اصطلاح در صنعت برای زمانی استفاده می شود که با مواد کامپوزیت چسبنده قصد افزایش گوشت لوله با ورقه گذاری جهت تقویت ورق لوله را داشته باشیم استفاده می شود.
لُمعه لُمعان ؛ درخشنده نورانی
لمبرگ ؛ مکان پرجمعیت
دیشلمه ؛ یا تیشلمه به مفهوم چای آتش دار و داغ
کلمبیا ؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کال بعلاوه لُمب به معنی کال پرآب یا مکان پرجمعیت یا اقلیم جنگلی و بارانی
کُلُمب ؛ با اصطلاح رایج کُلمبه به معنی چاق یا ثروتمند. قابل استفاده در نامگذاری مثل کریستوف کلمب.
این مفهوم در کلمات زیادی در ابعاد کاربردی مختلف در حال استفاده می باشد مثل مُلّا مُلّاع مَلَاء معلم لُمعه لمعان علامه علائم علی عالی مُعَلّی و. . .
همچنین برای نامگذاری روی افراد با کلماتی مثل لامار لامانتن لامارتین لامارک لامارش و. . .
اگر از زاویه ی قانون تغییر شکل حروف، کلمه ی ریشه ای لَم را مورد بررسی قرار دهیم حرف ( ل ) در این کلمه در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد و انشعابات زیادی از کلمات را در همین راستا ایجاد می کند مثل رام آرام رمیدن رمباندن و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان تحلیل و تفسیر خاص خودشان را دارند.
در قوانین نگارش زبان عربی، افزونه ی حرف ( ال ) به کلمات در قانون معرفه و نکره، معرفه می باشد و اشاره به اون چیزی که وجود دارد و دیده می شود و موجود است یا شناخته شده و معین است.
لامپ ؛ این کلیدواژه از اون دست کلماتی است که ساختمانش دارای باب خروج می باشد ولی باب ورود به مفهوم کلمه را نیاز به نصب دارد.
... [مشاهده متن کامل]
حرف ( پ ) در این کلمه باب خروج کلمه می باشد.
علت استفاده از حرف ( پ ) با نماد سه نقطه که قابل تبدیل به حرف ( ب ) نیز می باشد به خاطر تشعشع و پخش و بخار شدن نور منطبق با واقعیت و کاربرد این وسیله می باشد.
ریشه ی اصلی کلمه ی لامپ، لَم و لام به مفهوم مالامال بودن و پُر بودن می باشد که اگر افزونه ی حرف ( ع یا آ ) را به کلمه ی لم به عنوان باب ورود به کلمه اضافه کنیم کلمه ی عِلم به معنی معلوم شدن و روشن شدن و روشنایی قابل مشاهده می شود.
لومَن ؛ واحد شدت سنجش نور نیز از همین کلمه به نام لاما یا لومَن می باشد.
لاما ؛ پرگوشت و چاق
ملامت ؛ مهر ورزیدن انرژی دادن
پُلُمپ ؛ اصطلاح پلمپ کردن که از حرف باب خروجی برای باب ورودی در ساختمان کلمه استفاده شده است منشعب از کلمه ی لامپ به معنی از نور انداختن از جریان انداختن و. . . می باشد.
لامائیسم ؛ حتی از کلمه ی لاما با اصطلاح لامائیسم به عنوان نوعی از طریقت در دین و مذهب رایج می باشد.
لامان ؛ از کلمه ی لامان به عنوان یک اصطلاح برای کتاب ها و مطالب مفید به عنوان غذای روح و روشن شدن تفکر یا غذاهای مفید و انرژی زا و نیروبخش نیز قابل استفاده است.
لومّوندَن ؛ لقمه زدن ، غذا خوردن
لَمس ؛ از کلیدواژه ی لام و لم در کلمه ی لامپ در زبان فارسی کلیدواژه ی لمس به مفهوم دریافت و درک فیزیکی نیز در حال استفاده می باشد.
لُمْپَن ؛ انسان باسواد و روشنفکر. اصطلاح رایج اینکه گفته می شود لُمْپَن بازی در نیار یعنی ادای روشن فکرها رو در نیار.
لُمْپه ؛ اصطلاح لُمْپه به افراد چاق و قسمت های چربی دار و برآمده ی بدن گفته می شود
المپوس ؛ ( Mount Olympus ) بلندترین کوه یونان
المپیک ؛ مسابقات ورزشی سطح بالا و بین المللی
المپیاد ؛ مسابقات علمی سطح بالا و بین المللی
آلمان ؛ سرزمین علم
الموت ؛ کوه علم شده و مرتفع
لَمپا ؛ چراغ روشنایی فیتیله دار
لُمُّری و لُمْ زدن ؛ برای حالتی که آب دارای یک موج ملایم و برآمده باشد و یا جوشیدن آب از کف دریاچه که حالت برآمدگی در سطح آب ایجاد کند اصطلاح لُم زدن استفاده می شود.
لَم دادن لمیدن لمور ؛ این اصطلاح در زمانی که انسان برای تجدید قوا در حالت درازکش باشد استفاده می شود.
اَلَم ؛ درد شدید و زیاد
الم شنگه ؛ شلوغی و سروصدای زیاد، داد و قال
اِلِمِنت ؛ سوزاننده یا ایجاد کننده ی حرارت و نور
الماس ؛ پرارزش گران قیمت.
عَلَم ؛ تیر یا چوب یا میله با طول زیاد. اصطلاح عَلَم کردن به مفهوم راست کردن یا عمود کردن.
لَمینت laminate ؛ این اصطلاح در صنعت برای زمانی استفاده می شود که با مواد کامپوزیت چسبنده قصد افزایش گوشت لوله با ورقه گذاری جهت تقویت ورق لوله را داشته باشیم استفاده می شود.
لُمعه لُمعان ؛ درخشنده نورانی
لمبرگ ؛ مکان پرجمعیت
دیشلمه ؛ یا تیشلمه به مفهوم چای آتش دار و داغ
کلمبیا ؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کال بعلاوه لُمب به معنی کال پرآب یا مکان پرجمعیت یا اقلیم جنگلی و بارانی
کُلُمب ؛ با اصطلاح رایج کُلمبه به معنی چاق یا ثروتمند. قابل استفاده در نامگذاری مثل کریستوف کلمب.
این مفهوم در کلمات زیادی در ابعاد کاربردی مختلف در حال استفاده می باشد مثل مُلّا مُلّاع مَلَاء معلم لُمعه لمعان علامه علائم علی عالی مُعَلّی و. . .
همچنین برای نامگذاری روی افراد با کلماتی مثل لامار لامانتن لامارتین لامارک لامارش و. . .
اگر از زاویه ی قانون تغییر شکل حروف، کلمه ی ریشه ای لَم را مورد بررسی قرار دهیم حرف ( ل ) در این کلمه در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد و انشعابات زیادی از کلمات را در همین راستا ایجاد می کند مثل رام آرام رمیدن رمباندن و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان تحلیل و تفسیر خاص خودشان را دارند.
در قوانین نگارش زبان عربی، افزونه ی حرف ( ال ) به کلمات در قانون معرفه و نکره، معرفه می باشد و اشاره به اون چیزی که وجود دارد و دیده می شود و موجود است یا شناخته شده و معین است.
نوعی الیاف تهیه شده از پشم شتر
یک نوع شتر کوهان دار
یک نوع شتر بی کوهان
لاما شتر بی کوهان.
لا به معنی نیست، نه است.
ماء به معنی آب،
لاما اشاره به بدون کوهان دارد و یعنی آب ندارد چون در شتر کوهان منبع چربی برای تولید آب است
لا به معنی نیست، نه است.
ماء به معنی آب،
لاما اشاره به بدون کوهان دارد و یعنی آب ندارد چون در شتر کوهان منبع چربی برای تولید آب است