قلمت نافذ امر است و چنان گر خواهد
لام الف منفی گردد ز حروف معجم.
سوزنی.
|| گره بشکل لا. الف دانه. گرهی که چون لام الف بندند. لامه : چون لام الف گرفته من او را کنار واو
پیراسته دوزلفک چون دال کرده لام.
یوسف بن نصرکاتب.
وان فکنده نیزه ها چون لام الف در یکدگر.کمال اسماعیل.
|| لامه. لامک. رجوع به لامه شود.