لام

/lAm/

مترادف لام: خمیده، منحنی، تزویر، حیله، مکر، تکبر، خودشتایی، ناز، آرایش، زیب، زیور، تیغ، خار، شوک، پشمینه، ژنده، کمربند، میان بند، درع، زره

معنی انگلیسی:
name of the letterin persian, girdle, frisette, name of the letter

لغت نامه دهخدا

لام. ( اِ ) نام حرف بیست و هفتم از حروف تهجی بین حرف کاف و میم و در حساب جُمَّل نماینده عدد سی و در حساب ترتیبی نماینده عدد بیست و هفت باشد. رجوع به «ل » شود. || هر چیز خمیده و منحنی و هر چیز راستی مانند الف که به شکل لام منحنی گردد و به همین مناسبت مشبه به زلف خوبان است. و لام کردن به معنی دوتا شدن و رکوع به قصد تعظیم است :
به حلقه کرده همی جعد او حکایت جیم
به پیچ کرده همی زلف او حکایت لام.
فرخی.
زین قد چو تیرو الف چه لافی
کاین زود شود چون کمان چون لام.
ناصرخسرو.
چون لام الف گرفته من او را کنار و او
پیراسته دو زلفک چون دال کرده لام.
یوسف بن نصرکاتب.
بر در تو چو ببیند خَدمت را حاسد
لامها کرده ، زغم با قد چون نون گذرد.
رضی الدین نیشابوری.
|| لامچه. ( در اصطلاح جادوان ) صورت حرف لام که برای محبوبیت به رخسار کشند. خطی به صورت لام که از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی اطفال و جزاو کشند دفع چشم زخم یا قبول نزد خلق را. عنبر و مشک و سپند سوخته و نیل و لاجوردی را گویند که به جهت دفع چشم زخم بر پیشانی و چهره اطفال کشند و آن را چشم آرو نیز خوانند. ( جهانگیری ) :
سخنت چون الف ندارد هیچ
چه کشی از پی قبولش لام.
انوری.
ای کمال آفرینش را وجود تو الف
وانگهش از لاجورد سرمدی بر چهره لام.
انوری.
بدخواه چون الف شود از کسوت ظفر
از درع چون کنند سپاه تو لام خویش.
رضی الدین نیشابوری.
روت بس زیباست لامی هم بکش
ضحکه باشد لام بر روی حبش.
عطار.
|| حیله. مکر. تزویر. چاره :
با تو یکتا شدم الف کردار
تا برآیم به صد هزاران لام.
اخسیکتی.
خلق خوشبوی تو با شاه ریاحین میگفت
کای گل تازه قبا باز چه لام آوردی.
شمس طبسی.
رجوع به لام کشیدن شود. || در تداول صرفیین مراد لام فعل است ، حرف سیم از یک کلمه ثلاثی. مقابل فاء و عین ؛ مهموزاللام ، که حرف سوم آن همزه باشد؛ معتل اللام ، که حرف سوم آن از حروف عله باشد. رجوع به معتل اللام شود. || چون در کتب لغت بلالام گویند مقصود بی الف و لام است : و بسرة بلالام بنت ابی سلمة ( مجدالدین ). الذّهل ، شجرةالبشام و بلالام ، ذهل بن شیبان. ( قاموس ). || معنی لام در این شعر معلوم نیست و شاید به معنی چاره باشد : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

تیغه، صفحه، ورقه نازک فلز
( اسم ) ۱- نوعی چراغ که دارای مخزنی است جهت مایع قابل احتراق ( نفت روغن و غیره ) و فتیله ای در آن مخزن فرو برده و همچنین لوله ای شیشه یی دارد که شعل. فتیله را احاطه کند لامپا . ۲- حباب چراغ برق .
جمع لامه

فرهنگ معین

(اِ. )صفحة شیشه ای ظریف که نمونه های تهیه شده از جاندارهای ذره بینی یا برش های جانوری و گیاهی پیش از بررسی با میکروسکوپ روی آن قرار می گیرد.
(اِ. ) لاف ، گزاف .
[ ع . ] (اِ. ) کالبد مردم ، شخص .
(اِ. ) خار، تیغ .
(اِ. ) ۱ - کمربند، میان بند. ۲ - ژندة درویش .
(اِ. ) نام بیست و هفتمین حرف از حروف الفبای فارسی . ، ~ تا کام حرف نزدن هیچ نگفتن ، دخالت نکردن .

فرهنگ عمید

نام حرف «ل».
خطی به صورت «ل» که با اسپند سوخته، مشک، عنبر، یا لاجورد برای دفع چشم زخم بر پیشانی و بناگوش اطفال می کشند، لامچه: ای حروف آفرینش را کمال تو الف / وآنگهش از لاجورد سرمدی بر چهره لام (انوری: ۳۲۲ ).
خرقۀ درویشی.
۱. زیور، زینت.
۲. کمربند.
۳. لاف و گزاف: آخر بدهی به ننگ و رسوایی / بی شک یک روز لاف و لامش را (ناصرخسرو: ۴۹۳ ).
ورقۀ نازک چهارگوش از جنس فلز یا شیشه که مادۀ مورد آزمایش میکروسکوپی را روی آن می گذارند و با میکروسکوپ می بینند.

فرهنگستان زبان و ادب

{SSL} [رمزشناسی] ← لایۀ اتصال امن

دانشنامه عمومی

لام (بایرن). لام ( به آلمانی: Lam ) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در Cham واقع شده است. [ ۲]
عکس لام (بایرن)عکس لام (بایرن)عکس لام (بایرن)

لام (جمجمه). در کالبدشناسی جمجمه، به نقطه برخورد در تاجی و درز پیکانی ( سهمی ) ، لام ( انگلیسی: Lambda ) می گویند.
عکس لام (جمجمه)

لام (خواننده). لام ( انگلیسی: Lââm؛ زادهٔ ۱ سپتامبر ۱۹۷۱ ) یک خواننده اهل فرانسه است. وی از سال ۱۹۹۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده است.
• ۱۹۹۹ Persévérance
• ۲۰۰۲ Une vie ne suffit pas
• ۲۰۰۳ Face à face
• ۲۰۰۴ Lââm
• ۲۰۰۵ Pour être libre
• ۲۰۰۶ Le sang chaud
• ۲۰۱۱ Au coeur des hommes
• ۲۰۰۹ On a tous quelque chose de Lââm ( Best - of )
• ۱۹۹۸ "Chanter pour ceux qui sont loin de chez eux" ( Michel Berger ) cover ( #۲ )
• ۱۹۹۹ "Jamais loin de toi" ( #۴ )
• ۱۹۹۹ "Assez!" ( #۵۱ )
• ۲۰۰۰ "Les enfants de l'an ۲۰۰۰" ( #۳ )
• ۲۰۰۰ "Face à face" ( #83 )
• ۲۰۰۰ "Que l'amour nous garde" ( #۲۰ )
• ۲۰۰۰ "De ton indifférence" ( #29 )
• ۲۰۰۲ "Mon vieux"
• ۲۰۰۴ "On pardonne"
• ۲۰۰۴ "Tu es d'un chemin"
• ۲۰۰۵ "Petite sœur" ( #2 )
• ۲۰۰۶ "Pour être libre" ( #17 )
• ۲۰۰۶ "Le sang chaud" ( #۷ )
• ۲۰۰۷ "Rien ne dure"
• ۲۰۰۷ "Relève - toi"
• ۲۰۰۷ "Savoir qui je suis"
• ۲۰۰۷ "High School Musical 2 Europe"
• ۲۰۰۸ "Ta voix ( The Calling ) " ( Duet with جنیفر پیج ) ( #۳۷ )
• ۲۰۰۹ "L'amour restera" ( Piero Battery feat Lââm )
عکس لام (خواننده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

لام: در گویش مازندرانی به معنای تارهای ریزی است که حشرات بخصوص عنکبوت از آن برای محافظت از خود و یا ساختن لانه استفاده می کنند. این تارها معمولاً از دهان یا دم آنها تراوش می شود.
[زیست شناسی] slide ، lame ( fr. )
واژه مصوب : تیغه
تعریف: صفحه شیشه ای که نمونه مورد مطالعه آزمایشگاهی را برای قرار دادن زیر ریزبین ( میکروسکوپ ) را بر روی آن قرار دهند. برخی به تقلید از فرنگی به آن لام میگویند
...
[مشاهده متن کامل]

[زیست شناسی] slide cover/ lamelle ( fr. )
واژه مصوب: تیغک
تعریف: صفحه کوچک شیشه ای که مقطع مورد مطالعه روی تیغه را می پوشاند. برخی به تقلید از فرنگی به آن لامل میگویند

شیشه آزمایشگاهی که زیر میکروسکوپ میزارن
اسکیل لب دانشجویان علوم آزمایشگاهی ، آزمایشگاه تشخیص طبی
لام SLIDE ، LAM
لام یک صفحه شیشه ای کوچک به شکل مستطیل و معمولا دارای ابعاد ۲۶ تا ۷۶ میلی متر
و ضخامت 1میلی متر است
در بخش خون شناسی قطره ای از نمونه خون فرد را روی لام پخش می کنند، بعداز اینکه مراحل رنگ آمیزی روی لام حاوی خون انجام شد لام را زیر میکروسکوپ مورد بررسی قرار می دهند
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• http://s2.picofile.com/file/7651577632/SLIDEPLAIN.jpg
در زبان و گویش گیلکی، لام به معنی بی حس شده هست، مثلا میگن ( می پا لام ببو ) پاهایم بی حس شده
لأم ، جذر کلمه اِلْتَأمَ به معنی جمع شدن است.
اِلْتَأمَ الناس یعنی اجتمعوا ، جمع شدن مردم.

بپرس