گه فروغش بر زمین چون لاله نعمان بود
گه شرارش بر هوا چون دیده عبهر شود.
فرخی.
به سمنزار درون لاله نعمان بشنارچون دواتی بسدین است خراسانی وار.
منوچهری.
شکفته لاله نعمان بسان خوب رخساران به مشک اندرزده دلها به خون ، اندرزده سرها.
منوچهری.
به گوش بر شود از کوس ناله تندربه تیغ بردمد از خاک لاله نعمان.
مسعودسعد.
در لاله زار لاله نعمان سرخ روی خالی ز مشگ و غالیه بر خد کند همی.
منوچهری.