من آن زنم که همه کار من نکوکاریست
بزیر مقنعه من بسی کله داریست
نه هر زنی به دو گز مقنعه ست کدبانو
نه هر سری به کلاهی سزای سرداریست. من اگر توبه ز می کرده ام ای سرو سهی
تو خود این توبه نکردی که مرا می ندهی.بس غصه که از چشمه نوش تو رسید
تا دست من امروز به دوش تو رسید
در گوش تو دانه های در می بینم
آب چشمم مگر بگوش تو رسید.
( آتشکده ص 350 ) ( قاموس الاعلام ترکی ).