دیکشنری
مترجم
بپرس
لاف کیش
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
لاف کیش. ( ص مرکب ) معتاد به لاف :
لاف کیشی ، کاسه لیسی طبل خوار
بانگ طبلش رفته اطراف دیار.
مولوی.
فرهنگ فارسی
آنکه به لاف عادت دارد : لاف کیشی کاسه لیسی طبل خوار بانگ طبلش رفته اطراف دیار . ( مثنوی لغ. )
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها