[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
صلب (۸ بار)
کم (۲۲۹۱ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
نن (۲۴۱ بار)
(بر وزن قفل) سخت و محکم. «هُوَ صُلْبٌ فی دینِهِ» او در دینش محکم است در نهج البلاغه نامه 45 فرموده «اَلّا وَ اِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِیَّةَ اَصْلَبُ عُوداً» بدان درخت بیابانی (که آب کم بیند) شاخهاش محکمتر است . صلب به مهرههای پشت و مجاری نطفه مرد گفته میشود و علت این تسمیه به قول راغب سخت بودن مهره پشت است همچنین است اصلاب در آیه . ولی در «تراب» معنی آیه مشروحاً گذشت و احتمال دادیم که مراد از صلب قسمت آخر ستون مهره است و مراد از اصلاب به نظر ما همان است. صلب: (به فتح اول) دار زدن است برای قتل ، حتماً حتماً شما را تنههای خرما آویزانتان میکنم. صلب و تصلیب هر دو متعدی اند و ظاهراً از تفعیل مبالغه مراد است در اقرب تصلیب را لازم هم گفته است. * . یعنی: عیسی را نکشتند و برادر نکردند ولیکن کار بر آنها مشتبه شد. آیه در عدم قتل و عدم صلب غیسی با دست یهود صریح است و ابهامی ندارد. موضوع صلیب در نصاری و اینکه دار رفتن عیسی علیه السلام کفّاره گناهان است از بیخ باطل و ساختگی است و انشاءاللّه در «عیسی» بررسی خواهد شد. با صراحت این آیه و ذیل آن «وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً» باز ملاحظه میشود که عدهای مسلمانان قلم بدست گرفته و کتاب مینویسند چون به حالات حضرت عیسی علیه السلام رسیدند با کمال بی خبری میگویند: عیسی را به صلیب کشیدند رجوع کنید به فرهنگ امیر کبیر، فرهنگ عمید کلمه عیسی. این نویسندگان چه قدر از قرآن و مطالب اسلامی بی خبرند؟ صلب دراسلام دار کردن یکی از مجازات اسلامی است که در کیفر محارب ذکر شده است و آن چنین است . ترتیب مجازات او در «حرب» گذشت ولی آیا صلب در اسلام مانند امروزی است که مجرم را به وسیله آن خفه کنند. یا جور دیگر است ؟ نا گفته نماند در «حرب» تحت عنوان محار و حدّ او گفته شد: صلب یکی از چهار مجازات محارب است و او کسی است که امنیّت عمومی را به هم زده و ایجاد نا امنی و سلب آسایش کند به موجب روایات اگر حاکم صلاح بداند او را سه روز بدار میآویزند، پس از آن به زیر آورده نماز میخواند و دفن میکند. در وسائل کتاب الحدود ابئاب حدّ محارب باب 5 سه حدیث در این خصوص نقل کرده است: «اِنَّ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام صَلَبَ رَجُلاً بِالْحیرَةِ ثَلاثَةَ اَیّامٍ ثُمَّ اَنْزَلَهُ فی الْیَوْمِ الرّابِعِ فَصَلّی عَلَیْهِ فَدَفَنَهُ». «قالَ الصّادِقُ علیه السلام اَلْمَصْلُوبُ یُنْزَلُ عَنِ الْخَشَبَةِ بَعْدَ ثَلاثَةِ اَیّامٍ وَ یُغَسَّلُ وَ یُدْفَنُ وَ لا یَجُوزُ صَلْبُهُ اَکْثَرُ مِنْ ثَلاثَةِ اَیّامٍ». ملاحظه این احادیث نشان میدهد که اول او را میکشند، سپس مردهاش را به دار میزنند چنانکه شیخ طوسی آیه را حمل بر ترتیب کرده و فتئی داده که پیش از قتل صلب جایز نیست ولی شیخ مفید و ابن ادریس آیه را حمل بر تخییر کرده و گفتهاند: زنده بدار زده میشود ولی از روایات اول و نهم باب اول حدود محارب قول شیخ مفید ره استفاده میشود رجوع شود به مختلف علّامه و شرایع و شرح لمعه و جواهر. البته: دار زدن در صورت صلاح دیدن حاکم، برای آن است که مردم او را مصلوب دیده متنّبه شوند و ایجاد نا امنی نکنند.
صلب (۸ بار)
کم (۲۲۹۱ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
نن (۲۴۱ بار)
(بر وزن قفل) سخت و محکم. «هُوَ صُلْبٌ فی دینِهِ» او در دینش محکم است در نهج البلاغه نامه 45 فرموده «اَلّا وَ اِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِیَّةَ اَصْلَبُ عُوداً» بدان درخت بیابانی (که آب کم بیند) شاخهاش محکمتر است . صلب به مهرههای پشت و مجاری نطفه مرد گفته میشود و علت این تسمیه به قول راغب سخت بودن مهره پشت است همچنین است اصلاب در آیه . ولی در «تراب» معنی آیه مشروحاً گذشت و احتمال دادیم که مراد از صلب قسمت آخر ستون مهره است و مراد از اصلاب به نظر ما همان است. صلب: (به فتح اول) دار زدن است برای قتل ، حتماً حتماً شما را تنههای خرما آویزانتان میکنم. صلب و تصلیب هر دو متعدی اند و ظاهراً از تفعیل مبالغه مراد است در اقرب تصلیب را لازم هم گفته است. * . یعنی: عیسی را نکشتند و برادر نکردند ولیکن کار بر آنها مشتبه شد. آیه در عدم قتل و عدم صلب غیسی با دست یهود صریح است و ابهامی ندارد. موضوع صلیب در نصاری و اینکه دار رفتن عیسی علیه السلام کفّاره گناهان است از بیخ باطل و ساختگی است و انشاءاللّه در «عیسی» بررسی خواهد شد. با صراحت این آیه و ذیل آن «وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً» باز ملاحظه میشود که عدهای مسلمانان قلم بدست گرفته و کتاب مینویسند چون به حالات حضرت عیسی علیه السلام رسیدند با کمال بی خبری میگویند: عیسی را به صلیب کشیدند رجوع کنید به فرهنگ امیر کبیر، فرهنگ عمید کلمه عیسی. این نویسندگان چه قدر از قرآن و مطالب اسلامی بی خبرند؟ صلب دراسلام دار کردن یکی از مجازات اسلامی است که در کیفر محارب ذکر شده است و آن چنین است . ترتیب مجازات او در «حرب» گذشت ولی آیا صلب در اسلام مانند امروزی است که مجرم را به وسیله آن خفه کنند. یا جور دیگر است ؟ نا گفته نماند در «حرب» تحت عنوان محار و حدّ او گفته شد: صلب یکی از چهار مجازات محارب است و او کسی است که امنیّت عمومی را به هم زده و ایجاد نا امنی و سلب آسایش کند به موجب روایات اگر حاکم صلاح بداند او را سه روز بدار میآویزند، پس از آن به زیر آورده نماز میخواند و دفن میکند. در وسائل کتاب الحدود ابئاب حدّ محارب باب 5 سه حدیث در این خصوص نقل کرده است: «اِنَّ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام صَلَبَ رَجُلاً بِالْحیرَةِ ثَلاثَةَ اَیّامٍ ثُمَّ اَنْزَلَهُ فی الْیَوْمِ الرّابِعِ فَصَلّی عَلَیْهِ فَدَفَنَهُ». «قالَ الصّادِقُ علیه السلام اَلْمَصْلُوبُ یُنْزَلُ عَنِ الْخَشَبَةِ بَعْدَ ثَلاثَةِ اَیّامٍ وَ یُغَسَّلُ وَ یُدْفَنُ وَ لا یَجُوزُ صَلْبُهُ اَکْثَرُ مِنْ ثَلاثَةِ اَیّامٍ». ملاحظه این احادیث نشان میدهد که اول او را میکشند، سپس مردهاش را به دار میزنند چنانکه شیخ طوسی آیه را حمل بر ترتیب کرده و فتئی داده که پیش از قتل صلب جایز نیست ولی شیخ مفید و ابن ادریس آیه را حمل بر تخییر کرده و گفتهاند: زنده بدار زده میشود ولی از روایات اول و نهم باب اول حدود محارب قول شیخ مفید ره استفاده میشود رجوع شود به مختلف علّامه و شرایع و شرح لمعه و جواهر. البته: دار زدن در صورت صلاح دیدن حاکم، برای آن است که مردم او را مصلوب دیده متنّبه شوند و ایجاد نا امنی نکنند.
wikialkb: لَأُصَلّبَنّکُم