لازق


مترادف لازق: چسبناک، چسبنده، دوسنده

لغت نامه دهخدا

لازق. [ زِ ] ( ع ص ) چسبنده. برچفسنده. ( آنندراج ). لازب. لَزوق. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) چسبنده دوسنده لازب .

فرهنگ معین

(زِ ) [ ع . ] (اِفا. ) چسبنده .

پیشنهاد کاربران

بپرس