لاحقه


معنی انگلیسی:
feminine of supplement, annex

لغت نامه دهخدا

( لاحقة ) لاحقة. [ ح ِ ق َ ] ( ع ص ) تأنیث لاحق. آنکه از پس واصل شده باشد و آن چیزی که بعد اول دررسد. مأخوذ از لحوق که به معنی از دنبال چیزی پیوستن است ( غیاث ). || ( اِ ) پساوند. مزید مؤخر. ج ، لواحق.

فرهنگ فارسی

لاحق، لواحق جمع
۱- ( اسم ) مونث لاحق . ۲- ( اسم ) پساوند پسوند مزید موخر جمع : لواحق .

فرهنگ عمید

= لاحق

مترادف ها

supplement (اسم)
ضمیمه، الحاق، هم اورد، لاحقه، متمم، مکمل، زاویه مکمل، پس اورد

apposition (اسم)
بدل، عطف بیان، کلمه وصفی، لاحقه

پیشنهاد کاربران

در معنای حقوقی=عملی که در آینده ی مشخص شده در سند ( مثل وقف نامه ) قرار است اتفاق بیوفتد.
بگذار با یک مثال ساده کمکت کنم:
چند تن از دوستان شما می خواهند به سینما بروند و شما کاری برای انجام دادن در اولویت خود دارید؛ زمانی که به شما پیشنهاد میدهند، شما در جواب خواهید گفت: من اول فلان کار را انجام میدهم، سپس به شما مُلْحَقْ ( از خانواده لاحقه ) میشوم.
...
[مشاهده متن کامل]

آینده
برای مثال:ای نفس! عبودیت مقدمه مکافات لاحقه نیست، بلکه نتیجه نعمت سابقه است

بپرس