لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) مونث لاحق . ۲- ( اسم ) پساوند پسوند مزید موخر جمع : لواحق .
فرهنگ عمید
مترادف ها
ضمیمه، الحاق، هم اورد، لاحقه، متمم، مکمل، زاویه مکمل، پس اورد
بدل، عطف بیان، کلمه وصفی، لاحقه
پیشنهاد کاربران
در معنای حقوقی=عملی که در آینده ی مشخص شده در سند ( مثل وقف نامه ) قرار است اتفاق بیوفتد.
بگذار با یک مثال ساده کمکت کنم:
چند تن از دوستان شما می خواهند به سینما بروند و شما کاری برای انجام دادن در اولویت خود دارید؛ زمانی که به شما پیشنهاد میدهند، شما در جواب خواهید گفت: من اول فلان کار را انجام میدهم، سپس به شما مُلْحَقْ ( از خانواده لاحقه ) میشوم.
... [مشاهده متن کامل]
بگذار با یک مثال ساده کمکت کنم:
چند تن از دوستان شما می خواهند به سینما بروند و شما کاری برای انجام دادن در اولویت خود دارید؛ زمانی که به شما پیشنهاد میدهند، شما در جواب خواهید گفت: من اول فلان کار را انجام میدهم، سپس به شما مُلْحَقْ ( از خانواده لاحقه ) میشوم.
... [مشاهده متن کامل]
آینده
برای مثال:ای نفس! عبودیت مقدمه مکافات لاحقه نیست، بلکه نتیجه نعمت سابقه است
برای مثال:ای نفس! عبودیت مقدمه مکافات لاحقه نیست، بلکه نتیجه نعمت سابقه است