[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
حنک (۱ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
نن (۲۴۱ بار)
(بر وزن فرس) چانه. اعمّ از چانه انسان و حیوان به منقار کلاغ نیز حنک گویند (مفردات) اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی فرزندان وی را جز اندکی مهار میکنیم. احتناک به معنی لگام زدن اسب است. ممکن است مراد از آن در آیه مهار کردن و لگام زدن باشد و ممکن است مراد استیلاو غلبه باشد گویند: «احتنک الجراد الارض» ملخ با چانه خود بر زمین مستولی شد و آن را خورد (مفردات) در اقرب الموارد هست: «احتنکه یعنی استولی علیه»در این صورت مقصود آن است که فرزندان او را جز اندکی اغوا میکنم. به هر حال منظور اغواء و اضلال است. مثل آیه . از این مادّه فقط یکبار در قرآن آمده است .
حنک (۱ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
نن (۲۴۱ بار)
(بر وزن فرس) چانه. اعمّ از چانه انسان و حیوان به منقار کلاغ نیز حنک گویند (مفردات) اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی فرزندان وی را جز اندکی مهار میکنیم. احتناک به معنی لگام زدن اسب است. ممکن است مراد از آن در آیه مهار کردن و لگام زدن باشد و ممکن است مراد استیلاو غلبه باشد گویند: «احتنک الجراد الارض» ملخ با چانه خود بر زمین مستولی شد و آن را خورد (مفردات) در اقرب الموارد هست: «احتنکه یعنی استولی علیه»در این صورت مقصود آن است که فرزندان او را جز اندکی اغوا میکنم. به هر حال منظور اغواء و اضلال است. مثل آیه . از این مادّه فقط یکبار در قرآن آمده است .
wikialkb: لَأَحْتَنِکَن