لابینوس

لغت نامه دهخدا

لابینوس. [ ی ِ ] ( اِخ ) تیتوس. نام یکی از لایقترین سرهنگان سِزار ( 45 - 98 ق. م. ).

لابینوس. ( اِخ ) نام صاحب منصبی رومی که در خدمت دولت پارت میزیست و از ترتیب سپاه آرائی و طرز جنگ رومیهااطلاعاتی بکمال داشت. او پسر تیتوس ، مأمور سزار در گالیا، بود بعدها بروتوس و کاسیوس او را نزد اُرُد به سفارت فرستادند و در دربار ایران متوقف بود که خبرشکست دو نفر مذکور در فی لیپ پی رسید و چون از تعقیب فاتحین ترسید خواست در دربار ایران بماند و بعد داخل خدمت دولت پارت گردید ( دیوکاسیوس ، کتاب 48، بند 24 ). در سال 40 ق. م. وقتی که اکتاویوس قلعه پروسیا را که از مشرق دور بود محاصره کرد و آن تونیوس در مصر در تعیشات خود غوطه ور بود لشکر پارت تحت سرداری لابی نوس و پاکر پسر ارد به طرف سوریه به حرکت درآمد چه دولت پارت میخواست در این موقع ناظر وقایع نگشته آتیه خود را تأمین کند. این لشکر قویتر از قشونهائی بود که سابقاً پارتیها به سوریه فرستاده بودند، پارتیها بر صفحاتی که بین فرات و انطاکیه واقع بود استیلا یافتند ولی نسبت به شهرها چنانچه همیشه پیش می آمد دچار بعض اشکالات شدند ( زیرا درفن محاصره قوی نبودند )... سرانجام آپام آ و انطاکیه را تسخیر کردند... بعد از این بهره مندی پاکر و لابی نوس نقشه جنگ را چنین ریختند: قشون پارتی را به دو قسمت کرده یکی را پاکر برای تسخیر بقیه سوریه و تمام فنیقیه و فلسطین بکار برد و دیگری را لابینوس به طرف آسیای صغیر حرکت داد تا جاهای حاصلخیز این مملکت را از رومیها بگیرد. هر دو سردار کاملا بهره مند شدند توضیح آنکه پاکر تمام سوریه و فینیقیه را گرفت... اما لابی نوس تمام دشمنان را جاروب کرد و همواره پیش رفت اولا در کیلیکیه ساکسا والی سوریه خواست با او بجنگد ولی نه فقط آن را باخت بلکه خودش هم کشته شد ( دیوکاسیوس ، کتاب 38 بند 35 ). بعد لابی نوس پام فیلیه و لیکیه و کاریه را مسخره کرد و پس از آن شهر ستراتونیکیه را در محاصره انداخت. دو شهر معروف میلای و آلاباندا به تصرف آمدند و موافق روایتی پارتیها لیدیه و یونیه را غارت کرده بر تمامی این صفحات تا هلس پونت ( داردانل ) استیلا یافتند ( پلوتار». آن تونیوس بند 30 - آپ پیان کتاب پارت ص 156 ). بنابراین باید گفت که در این زمان رومیها تمامی ممالک را ازرود فرات تا بحر الجزایر و دریای مغرب فاقد شدند و دولت پارت به استثنای مصر تقریباً به حدودی رسید که دولت هخامنشی بعد از جنگ ایران و یونان داشت ( 40 -39ق. م ). پس از این بهره مندیهای پارتیها دیری نگذشت که در میزان جنگ کفه رومیها سنگینی کرد... در زمستان سال 39 ق. م. آن تونیوس نایب خود را که پوبلیوس ونتی دیوس نام داشت به طرف مشرق فرستاد تا با لابی نوس و پارتی های فاتح بجنگد ( دیوکاسیوس ، کتاب 38 بند 39 ). این سردار ناگهان به آسیای صغیر حمله کرد و باعث وحشت لابی نوس گردید زیرا در این وقت او لشکر پارتی با خود نداشت بنابراین مجبور گردید ممالکی را که گرفته بود تخلیه کرده به طرف کیلیکیه عقب نشیند و در همانوقت کس فرستاد و از پاکر استمداد کرد و او دسته ای از سواران پارتی را به کمکش فرستاد اما این دسته بجای اینکه در تحت فرمان لابی نوس درآید، خواست مستقلاً عملیاتی کند و در نتیجه شکست خوردو لابی نوس را رها کرده به طرف کیلیکیه رفت ( دیوکاسیوس ، همانجا بند 40 ) در این حال لابی نوس مأیوس گردیده چاره را در فرار دید ولی عقب نشینی او را دشمنانش دریافته تعقیبش کردند و او را گرفته کشتند ( دیوکاسیوس ، همانجا ). در باب این سردار باید گفت که چنانکه سترابون ذکر کرده ( کتاب 25 فصل 2 بند 24 ) و نیز دیوکاسیوس ( کتاب 38 بند 26 ) او خود را امپراطور پارت میخواند ولی نباید تصور کرد که امپراطور در این مورد به معنی پادشاست. در روم سپهسالار قشون را امپراطور میخواندند و بعدها چون قیاصره روم فرماندهی قشون را هم داشتند این عنوان با عنوان قیصر توأم گردید. بنابراین استهزاء بعضی نویسندگان جدید در باره لابی نوس مورد ندارد او سپهسالار قشونی بود که از طرف دولت پارت به آسیای صغیر رفته بود و به زبان لاتین حق داشت خود را امپراطور پارت بخواند اگر اوخود را سپهسالار پارت میخواند گمان نمیکنم کسی این عنوان را منکر میشد یا استهزاء میکرد پس جهت ندارد عنوان امپراطوری او را که بزبان لاتین همان سپهسالاری بود استهزاء کنیم. ( ایران باستان ج 3 صص 2342 - 2345 ).

فرهنگ فارسی

سردار رومی در خدمت دولت پارت . وی را [ کاسیوس ] نزد [ ارد ] بسفارت فرستاد . لابینوس به خدمت حکومت اشکانی در آمد و به سرداری وی سرزمینهای : پامفیلیه لیکیه و کاریه بتصرف دولت ایران در آمد ( ۳۹ - ۴٠ ق م . ) . در جنگهای بعد لابینوس بدست رومیان گرفتار و کشته شد .

پیشنهاد کاربران

بپرس