بدار دنیا چون برفروخت آتش ظلم
سکار آن بجهنم همی خورد چو ظلیم
چو خون و ریم بپالوده خیره از مردم
به دوزخ اندرلابد که خون دهندش و ریم.
سوزنی.
|| لافیدن ، سخنان زیاده از حد گفتن. خودستائی کردن. || پرگوئی. هرزه گوئی. ( برهان ). رجوع به لائیدن و لاییدن شود.