لابه کردن


معنی انگلیسی:
beseech, implore, keen, sob, supplicate, to entreat, to supplicate

لغت نامه دهخدا

لابه کردن. [ ب َ / ب ِ ک دَ ] ( مص مرکب ) لابه ساختن. زاری و خواهش کردن :
کرد عیسی لابه ایشان را که این
دائم است او گم نگردد از زمین.
مولوی.
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوشه کشیده است از آن گوش به من نمیکند.
حافظ.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تضرع کردن زاری کردن : تر و خشک یکسان همی بدرود و گر لابه سازی همی نشنود . ( شا. لغ. ) ۲- درخواست کردن التماس کردن . ۳- تملق گفتن چاپلوسی کردن . ۴- فریب دادن .

مترادف ها

adjure (فعل)
سوگند خوردن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن

plead (فعل)
لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن

entreat (فعل)
لابه کردن، استدعاء کردن، درخواست کردن التماس کردن

فارسی به عربی

استحلف , تذرع

پیشنهاد کاربران

زبان لابه کردن . [ زَ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به زاری چیزی خواستن . لابه کردن : سبزه زبان لابه کرد شمعصفت پیش بادتا دهدش زینهار زآتش خویش ارغوان . مجیر بیلقانی ( دیوان ص 170 ) .
از و چز کردن ، کشتیار کسی شدن

بپرس