لائحه

لغت نامه دهخدا

( لائحة ) لائحة. [ ءِ ح َ ] ( ع ص ) تأنیث لائح. رجوع به لایحه شود.

فرهنگ فارسی

۱- ( اسم ) مونث لایح . ۲- ( اسم ) مکتوب . ۳- طرح . یا لایح. قانونی . طرح قانونی که از طرف هیئت دولت بمجلسین پیشنهاد شود . ۴- نوشته ای که وکیل دادگستری بمنظور دفاع از دعوی بمحکمه تقدیم کند جمع : لوایح . ۵- آنچه که از نور تجلی لایح گردد بارقه خطر .

پیشنهاد کاربران

بپرس