لا تاخذه سنه و لا نوم

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
ملاقات و تلاقی لغات٠٢:٥٨ - ١٤٠٣/١١/١١لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ ؛ در اینجا برای کلمه ی سنتهٌ از کلمه ی أخذ استفاده شده که از یک زاویه احتمالاً منظور قرآن از کلمه ی سنتهٌ زنده شدن و زندگی باشد. یعنی از کسی زنده نشده و زندگی أخذ نمی کند و از یک زاویه دیگر احتمالا منظور قرآن أخذ سن و سال بوده باشد به طوری که یکی از چهارده بُعد کلمه انسان همین مفهوم سن و سال در این کلمه است یعنی خدا مثل انسان و مخلوقات دچار پیر سنی نمی شود که هر دو برداشت هم برای وجود خدا قابل پذیرش است.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ی بعدی که ولا نوم باشد با ترجمه و برگردان امروزی به معنی خواب ندارد ترجمه گردیده است. در کلمه ی نوم مفهوم نَم و نا و نُویی و تازگی قابل دیدن هست. یعنی با خوابیدن و استراحت بدن انسان انرژی تازه و نُوئی یا اصطلاحاً نَم و نایی برای مانایی به خود می گیرد. بر همین مبنا مفهوم نوم برای وجود خدا کاربردی ندارد. کلماتی که در کلمه ی نوم برای مفهوم دریافت انرژی قابل دیدن است اصطلاح نم و نا است. این اصطلاح که گفته می شود نایی برام نمونده اشاره به توان و نیرو و انرژی دارد. کلمه ی نام هم که در نام گذاری ها برای احراز هویت از این کلمه استفاده می کنیم یعنی نام و هویت مرتبط با مکانی که در آن حیات و نمایی پیدا کرده و زنده شده است دارای مفهوم می باشد. کلمه ی هویت که در ابزاری به نام هویه ی لحیم کاری از آن استفاده می شود ابزاری است که نیاز به گرما جهت لحیم کاری وجود دارد. لذا کلمات نَم و نا و نوم و نام، نما، نیما، نمامه، منامه کلماتی هستند که به لحاظ مفهومی مرتبط باهم هستند. یعنی فرد نیما، فردی است که دارای نام و نمایی می باشد و نامدار است. به مفهوم دارای هویت و حیات و زنده و دارای گرمای وجود مفهوم می رساند.
با این تفسیر اصطلاح نمامی کردن که به سخن چینی ترجمه و برگردان شده است به مفهوم کسب اطلاعات و دریافت نام و نشانی و احراز هویت از چیزی دارای مفهوم می باشد.
منامه ؛ این کلمه نیز که پایتخت بحرین می باشد به لحاظ اقلیمی نیز در منطقه ی حاره با یک فاصله ی تقریبی سه هزار کیلومتری از خط استوا با منابع نفت و گاز فراوان به لحاظ مفهومی از یک زاویه مرتبط با مفهوم انرژی و گرما و حرارت و از یک زاویه دیگر مرتبط با داشتن اصالت و تمدن و توانمندی و هویت و مانایی دارای مفهوم می باشد.
نیما ؛ نامدار ، دارای نام و نما ، دارای هویت ، اصالت دار.
به نوعی کلمه ی نیما با ریخت مشابه کلمه ی کیمیا که از کمیت و کمیابی و با ارزش بودن مفهوم دارد به طوری که واژه ی کیمیاگری به مفهوم گرایش انسان به چیزهای کمیاب و با ارزش باعث پیدایش علم کیمیاگری که با تلاش برای تبدیل مس به طلا تحت عنوان کیمیستری با تغییر ریخت شیمی امروزی شد و رونق و رواج پیدا کرد.

گزارش
0 | 0

بپرس