لئم

لغت نامه دهخدا

لئم. [ ل ِءْم ْ ] ( ع اِمص ) سازواری. ( منتهی الارب ). صلح. ( منتخب اللغات ). اتفاق میان دو کس. ( منتهی الارب ). ( منتخب اللغات ). آشتی. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) انگبین. ( منتهی الارب ). از اسماء عسل. ( المزهر سیوطی ص 342 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس