لئامت

/le~Amat/

مترادف لئامت: امساک، بخل، پستی، خست، دنائت، فرومایگی، گدامنشی، ممسکی، نخوری

متضاد لئامت: کرامت

لغت نامه دهخدا

لئامت. [ ل َ م َ ] ( ع اِمص ) ناکسی. ( منتهی الارب ). دنائت. || بخیلی. ( منتهی الارب ). لئیمی. زُفتی. || بخل. شح. ضد کرم.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پستی فرومایگی دنائت . ۲- بخیلی زفتی .

فرهنگ معین

(لِ مَ ) [ ع . لا´مة ] (اِمص . ) بخیلی ، فرومایگی .

فرهنگ عمید

پست فطرتی، فرومایگی.

پیشنهاد کاربران

خواری پسندی. [ خوا / خا پ َ س َ ] ( حامص مرکب ) پستی. دون صفتی. ( یادداشت مؤلف ) .
مترادف لئامت: امساک، بخل، پستی، خست، دنائت، فرومایگی، گدامنشی، ممسکی، نخوری
متضاد لئامت: کرامت

بپرس